زری خانم بعد از چند ماه فکر کردن ....
زری خانم بعد از چند ماه فکر کردن بالاخره به این نتیجه میرسد که بهترین رنگ همین رنگی ست که انتخاب کرده. بعد از آرایشگاه مستقیم میرود خانهی پری خانم تا شاهکار پروین جون را نشانش بدهد. پری بلافاصله بعد از دیدن موهای زری میگوید: وای دختر چه خوشگل شدی! خیلی بهت میاد، چه رنگساژ شیکی برات زده، همیشه دودی بزن، حتما شوهرت خیلی خوشش میاد!
زری خوشحال و خندان و قدح باده به دست، مست و خرامان و دست افشان و پای کوبان، به سمت خانه روان و شاید هم دوان میشود! همسر محترم زری خانم شب از سر کار برمیگردد. چون او از آن دسته مردهایی است که متوجه تغییرات ظاهری همسرش میشود! (جل الخالق!!!) به محض دیدن زری خانم میگوید: آهان! پس یعنی الآن این رنگی مد شده؟! یعنی این دیگه آخرشه؟! خب عزیز من صبر میکردی چند سال دیگه خدا مجانی برات موهات رو سفید میکرد!!!
زری خانم هم که در دلش قیامت به پا شده با دلخوری میگوید: منو باش که به پروین جون تأکید کردم رنگ موهام رو دودی در بیاره. وقتی تو به دودی میگی سفید، حتماً برات فرقی نداشت اگه من موهام رو نقرهای٬ یخی٬ برفی٬ صدفی٬ شیری٬ نباتی٬ استخونی٬ کاهی٬ کرم یا هر رنگ دیگهای میکردم!! واقعاً از نظر تو همهی اینا سفید هستن؟!!!!!!!!!!
هر چی فکر میکنم علم فیزیک چه جوری این دو نفر رو بدون هدایت موتور میرونه به نتیجه نمیرسم